
عکسهای خودش و هواپیمایی که ساخته است را که میبینم به یاد «برادران رایت» میافتم، به همین دلیل خیلی طول نمیکشد تا به شمارهاش زنگ میزنم. جدای تمام مسئولیتهایی که در متن ارسالی برای مصاحبه برایم فرستاده شده است که شامل مدیر گروه هواپیما سازان شهدای گمنام، مسئول انجمن هوا ـ فضای بسیج مهندسین صنعتی رضوی و چندین و چند پست و سمت دیگر که حکایت از فعالیت گسترده او دارد، بیشتر کنجکاوم تا بدانم چطور شده است که کسی توانسته به تنهایی هواپیمایی تک سرنشین بسازد.
کنجکاویام با قراری که بلافاصله برای ساعت هشت صبح روز بعد گذاشته میشود تا اندازهای آرام میگیرد. «رضا نظامی موظف» به موقع میآید و پشت میز مصاحبه رو در روی ما مینشیند تا گفت و گویمان را شروع کنیم.
- شاید اولین حدسی که بشود در مورد کار شما زد این باشد که شما یک مهندس هوافضا هستید که به اشتغالزایی رسیدهاید، درست میگویم؟
اتفاقا همه همین فکر را میکنند، اما باید از باب تحصیل اینطور شروع کنم که من متولد ۱۳۴۵ هستم و درست اوج تحصیل من با جنگ مصادف شد.
پدر و برادرهایم همه به جبهه رفتند و باید یک مرد در خانه حضور داشت و به ناچار من بودم که باید این وظیفه را به دوش میکشیدم و این مساله روی تحصیلم اثر مستقیم داشت، هرچند عشق و فضای آن روزها نگذاشت تا دل دل کنم و خودم هم چند باری در همان سن نوجوانی به جبهه جنوب رفتم و طعم جنگ را چشیدم، اما وقتی که برگشتم دیگر اوضاع زندگی نگذاشت درسم را ادامه دهم، بنابراین وارد صنایع چوبی شدم البته موسیقی را هم آموختم و پیانو یاد گرفتم و تقریبا برنامههای زیادی در شبکه خراسان اجرا کردیم.
همان سرود معروف «غرق نور است و طلا گنبد زرد رضا» را در روز افتتاحیه صدا و سیمای خراسان، گروهی که من در آن تمرین میکردم اجرا کرد. چند سالی وارد مقوله صنایع دستی شدم وکارهای چوبی که تولید کارگاه خودم بود را در نمایشگاهها ارائه میکردم.
در سالن هنر کوهسنگی نزدیک به ۱۴ غرفه داشتم و برای ۱۲ نفر اشتغالزایی کرده بودم و حدود ۶۰ نفر به طور مستقیم برایم کار میکردند که نصف این افراد سرپرست خانوار بودند، اما به خاطر مشکلاتی که به مرور برای جذب مسافر و زائر از باب قیمت بالای بنزین و ممنوعیت نصب چادر در مشهد به وجود آمد روی صنعت ما هم اثر گذار شد.
همین شد که کارم را رها کردم یا بهتر بگویم دیگر نشد که ادامه بدهم، اما بعد از آن به دلیل همان علاقه نوستالژی کودکی پیگیر ساخت هواپیما شدم و در سال ۱۳۹۲ تصمیم گرفتم که خواسته و علاقهام در مورد ساخت هواپیما را به واقعیت تبدیل کنم.
- کسی که سالهای زیادی از عمرش را در صنعت چوب گذرانده است یکباره در سن ۴۷ سالگی با برگشت به آرزویی در کودکی تصمیم میگیرد هواپیما بسازد. این کار همت بالایی میخواهد.
علاقهام به هواپیما باعث شده بود که در این سالها مطالعاتی داشته باشم، البته نه به صورت آکادمیک، بلکه به صورت خود جوش و شخصی. به آشیانه ثامن الائمه (ع) جاده شاندیز میرفتم و از نزدیک هواپیماها را نگاه میکردم و وارد بخشهای ریز اتصالات میشدم و از نزدیک همه چیز را لمس میکردم.
(به نظرم یکی از نواقص کارهای ما این است که جوانان ما بیشتر به صورت تئوریک کار میکنند و از عمل فاصله دارند) بعد از آن برای آشنایی و یادگیری بیشتر به تهران، اصفهان و کرج رفتم و مطالعاتم را ادامه دادم. تقریبا از سال ۱۳۹۲ بود که با توجه به متقاضی زیاد این حوزه، به این فکر افتادم که چه خوب است خودم این حرکت را انجام دهم و هواپیما بسازم.
- یعنی در اصل انگیزه کمک به تولید ملی این انگیزه را در شما افزایش داد که حتما خودتان یک هواپیما بسازید؟
بله، با توجه به نیاز داخلی و نبود تولید در داخل تصمیم گرفتم این کار را با همت خودم انجام دهم. چرا که نمونههای وارداتی این نوع هواپیماها هم گران است و هم در شرایط تحریم دسترسی به آنها دشوار شد، اگر نمونه هواپیماهای فوق سبک را داخل کشور تولید کنیم قطعاً میتوانیم به کسانی که گواهینامه لازم را دارند مژده بدهیم که میتوانند در آینده با این نوع هواپیماپرواز کنند.
با توجه به نیاز داخلی و نبود تولید در داخل تصمیم گرفتم این کار را با همت خودم انجام دهم
در حال حاضر چهار هزار خلبان داریم که گواهینامه هواپیمای فوق سبک دارند و تنها ۱۸۰ نفر آنها توان خرید هواپیمای وارداتی را داشتهاند. به جرات میتوانم بگویم قیمت تولیدات ما در صورت تولید انبوه حداقل نصف قیمت نمونهی خارجی است، با همان استانداردهای جهانی.
- یک مقدار سر همین مساله تامل کنیم تا کاملا برایم روشن شود. میگویید ساخت هواپیما را تجربی آموختید، چطور از پس هزینههایش برآمدید؟
الان یک هواپیمای وارداتی بین سیصد تا یک میلیارد و دویست تومان قیمت میخورد، اما من این هواپیمای تک سرنشین را فقط با هزینه شخصی خودم ساختم، هنوز هیچ ارگانی از من حمایت نکرده است. البته افتخار همکاری با مرکز رشد و خلاقیت بسیج و بسیج مهندسی صنعتی رضوی را دارم که البته سقف حمایت آنها نیز محدود است و به بیشتر از یک میلیون تومان نمیرسد، یعنی در اصل یک میلیون تومان وام بلاعوض و یک میلیون تومان قرض الحسنه دادهاند.
همین نمونهی هواپیمای فوق سبکی که ساخته شده، جدای از هزینه زمان، حدود ۴۰ میلیون تومان هزینه ریالی داشته است. البته آقای حسین کریمآبادی که خودشان علاقه خاصی به این کار داشتند، از هزینه شخصی ۱۵ میلیون تومان در این کار سرمایه گذاری کردند.
- ساخت این هواپیما چقدر طول کشید؟
۱۱ ماه. این طولانی شدن هم فقط به علت نبود بودجه بود و الا یک ماهه میشد این هواپیما را آماده پرواز کرد. به هر حال هرطور شده با قرض و حداقل امکانات کار را شروع کردیم. البته جالب است که بگویم ما فقط موتور و ملخ این هواپیما را واردات داشتیم و کل بدنه همه چیزش تولید داخل است البته همان موتور و ملخش را هم توانمندی ساختش را در همین مشهد داریم.
- این هواپیما چه مشخصاتی دارد؟
نمونهای که ما برای باز طراحی انتخاب کردیم مدل «کری-کری» است که حدود ۱۰ سال است که با متریال کامپوزیت تولید میشود و اکنون بالغ بر هزار فروند آن در سطح جهان در حال پرواز است. ما این مدل را به روز کردیم و با تغییراتی جزئی با حداقل امکانات موفق شدیم نمونهی اولیه آن را بسازیم.
این نمونه تا ارتفاع ۵۰۰ متر را به راحتی و بدون نیاز به کپسول اکسیژن پرواز میکند و حداکثر سرعت آن نیز به ۲۲۰ کیلومتر در ساعت میرسد. وزن کلی آن نیز ۸۵ کیلوگرم است که ۳۰ لیتر ظرفیت سوخت دارد که با این ظرفیت به راحتی تا دو ساعت میتواند یک مسیر ۵۰۰ کیلومتری را طی کند. این نمونه یک نفره بیشتر تفریحی است و اگر نیاز باشد میتوان از آن در ارگانهای نظامی، با کاربری شناسایی، رزمی و دفاعی استفاده کرد.
- میشود تصور کنم اولین مرتبهای که قرار بود هواپیما به حرکت در بیاید چقدر نگران بودید و استرس داشتید اصلا آیا خلبانی حاضر به انجام این کار میشد؟
دقیقا. کار سختی بود، هر کسی حاضر نبود این ریسک را انجام دهد چرا که ما خیلی به کار تجربی اطمینانی نداریم، در صورتی که به گمان من اصلا هیچ فرقی نمیکند، مگر متخصصی که سالها تجربی چیزی را آموخته است با کسی که به دانشگاه رفته فرق دارد؟
پس بها دادن به افرادی که در کنار کسب روزی حلال تجربه اندوزی میکنند چه میشود؟ اما در نهایت یکی از خلبانها در فرودگاه گلبهار سوار هواپیما شد و روی باند حرکت کرد. همین جا هم جا دارد از کادر و فرماندهان و معاونیان سپاه خراسان تشکر کنم که کلا شرایط این کار را با نامهنگاری و حمایت انجام دادند و اجازه تست هواپیما را گرفتند.
- در آن لحظه چه حسی داشتید؟
خودتان فکر کنید بعد از این همه سال آروز آدم چه میتواند بگوید. من با موانع زیادی روبرو بودم. بودجه این کار را نداشتم، حتی طلاهای خانمم را فروختم، قرض کردم، با کسی شریک شدم تا بالاخره توانستم این کار را انجام دهم، مسلما این اتفاق همچون تولد یک فرزند برایم ارزشمند بود.
- ظاهرا گروه «هواپیماسازان شهدای گمنام» در منطقه ۱۱ هم در این راه از نظر تخصص به شما مشاوره دادند و همکاری داشتهاند.
به خاطر نیاز تخصصی و آکادمیک و اجرای مقررات استاندارد هواپیمایی کشوری در زمینه ساخت و تولید هواپیماهای فوق سبک از چهار دکترای هوافضا، مهندسان و متخصصان و کارشناسان و دانشجویان رشته هوا و فضا دعوت به همکاری کردم تا کارگروه «هواپیماسازان شهدای گمنام» را شکل دهم.
البته دوستان همکار با دل و جان اعلام آمادگی نمودند. ما همچنین با پژوهشکده هوا و فضای دانشگاه فردوسی، دانشکده فنون هوانوردی و دانشگاههای مختلف در ارتباط هستیم و از استادان و مدیرانشان استفاده میکنیم.
این کار هم، چون به تخصصهای مختلفی نیاز داشت، بدون کارِ گروهی ممکن نبود. البته دور هم جمع کردن چنین گروهی واقعاً سخت بود. من در بحث پرواز و کمک به رفع اشکال گیریهای هواپیمایی کاملا به این تیم مدیونم.
- پس در اصل میشود گفت ساخت این هواپیما یک کار گروهی هم بوده است؟
ببینید من خودم به شخصه ساعتها کار کردهام، اما از تخصص متخصصین در گروه هواپیماسازان شهدای گمنام هم استفاده کردم و اصلا نمیشود منکر این واقعیت شد که وحدت و هم فکری در کار باعث پیشرفت میشود.
- فکر میکنید این کار شما چه تاثیری میتواند در کمک به اقتصاد کشور داشته باشد؟
بدون شک ما میتوانیم نقش مثبتی در این موضوع ایفا کنیم. من دقیقا به خاطر دارم که یکی از ۱۰ سفارش و دستور حضرت آقا در سخنرانی حرم امام رضا (ع) در باب کمک به اقتصاد مقاومتی، همین رشد صنعت هواپیمایی و خودکفایی آن است، من اگر همین الان دو میلیارد تومان بودجه داشتم میتوانستم در همین شهرک صنعتی مشهد یک خط تولید راه بیندازم و اشتغالزایی کنم.
ما این روزها مشکل نیروی انسانی را نداریم، ما بهترین امکانات و فضا را در کشور داریم، پس چرا از این همه منابع طبیعی استفاده نکنیم. ما بحث هواپیماهای دو نفره با غربال کامپوزیت را هم دنبال میکنیم و برای رسیدن به نتیجه ابداً ناامید نیستیم.
اگر همین یک نمونه هواپیمای فوق سبک بخواهد وارد خط تولید شود، برای حدود صد نفر کار ایجاد میکند
اگر همین یک نمونه هواپیمای فوق سبک بخواهد وارد خط تولید شود، برای حدود ۱۰۰ نفر کار ایجاد میکند، با سرمایهگذاری بیشتر این تعداد هم بیشتر میشود که این خود کمک به تولید ثروت و در نهایت استقلال کشور است. در کشور ما همهی تخصصها وجود دارد، توانمندی ساخت و تولید را هم داریم.
زمانی که میتوانیم وسیلهای را بسازیم دیگر چرا تحریم شدن یا نشدن برای ما باید اهمیت داشته باشد؟ ما انتظاراتمان از دولت زیاد است، اما مهم خود مردم هستند. مردم باید غیرت ملی به خرج دهند. ما در جنگ با عراق جلوی تمام دنیا ایستادیم. با همان غیرت در بحث اقتصاد داخلی هم میتوانیم مشکلات را برطرف کنیم.
- الان اوضاع کاریتان چطور است، میخواهید با این هواپیما چه کنید؟
متاسفانه نزدیک به پنج ماه است که من منتظرم تا اجازه پرواز داده شود، اما این کار انجام نشده است. هنوز هیچ برگشت هزینهای نداشتم، شریکم دلخور و ناراحت است و خودم به تنها یارانه اکتفا کردم.
- مشکل از کجاست؟
شاید به این دلیل که من تحصیلات آکادمیک نداشتم، این کار در روال خاص انجام نمیشود، باور کنید اگر خودم میتوانستم هزینه آموزش خلبانی بپردازم، دوره را میدیدم و هواپیما را بلند میکردم.
- مگر چقدر دوره خلبانی هزینهبر است؟
تقریبا ۱۶ میلیون باید داشت تا بتوان یک دوره پرواز و آموزش با هواپیماهای سبک را گذراند و الان من چنین پولی ندارم.
- برنامهتان برای آینده چیست؟
از رسانهها و مسئولان میخواهم آستین همت را بالا بزنند. با توجه به مشکلات و در کنارش توانمندیهایی که داریم میخواهم همه بیایند و این هواپیما را ببینند و بدانند که ما با جوانانمان میتوانیم کارهای بزرگی انجام دهیم.
* این گزارش پنج شنبه، ۱۸ شهریور ۹۵ در شماره ۲۰۶ شهرآرامحله منطقه ۱۱ چاپ شده است.